[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آبانماه سال 1385 09:13
من تموم قصه هام قصه تــــــوست اگه غمگینه اون از غصه تــــــوست یه دفعه مثل یه گل رفتی تو دست خزون سیل بارون و تگرگ میـومد از آسـمون بردمت تــو گلخونه که نریزه روی سرت تا یه وقت خیس نشه بشکنه بال و پرت نشکنی زیر تگرگ , نریزه از تو یه برگ من تموم قصه هام قصه تــــــوست اگه غمگینه اون از غصه تــــــوست یه دفعه مثل یه...